top of page

Memoarer


اپیزود۲: از آن قرتیبازیها
از آن قرتیبازیها مریم عزیزخانی مرغِ مامان یک پا داشت. هرچه بابا بهش میگفت که نمیشود دست به دیوارهای خانه زد، مامان گوشش بدهکار نبود. ماجرا از آنجا شروع شد که عمهفوزیه دیوار بین آشپزخانه و پذیراییاش را برداشت. آشپزخانهی عمهفوزیه حالا شده بود اولین آشپزخانهی اوپن فامیل. مامان پیازها را تند و تند خورد میکرد: «مگه خونهداریم چی کم داره از خواهرت؟» بابا میگفت:«به ابولفضل هیچی! ولی اوپن کجاش میاد به خونهی سیساله؟» بابا پربیراه هم نمیگفت. تمام اتاقهای خانهی ما با


اپیزود ۱: کودتای پلوزرده در ۲۸ مرداد
کودتای پلوزرده در ۲۸ مرداد نویسنده : آیه اسماعیلی زمان مطالعه: ۷ دقیقه مامان دیگر داشت میترکید و بچه خیال دل کندن نداشت. آن تابستان، در خانه ما مراسمی آیینی اجرا میشد که مثلش در هیچ کنیسه و کلیسا و مسجدی نبود. مامان هر روز صبح، با ایمانی راسخ، دماغش را با دو انگشت میگرفت، پلکهایش را محکم روی هم فشار میداد و قلپقلپ روغن کرچک سر میکشید. عق میزد و باز هم سر میکشید. بعد با شکمی که تا زیر چانهاش کشیده شده بود، دورتادور خانه، قدمرو میرفت. بلکه فرجی بشود، دردش بگیرد و ب
bottom of page
